هزاره کشی یا افغان وژل!

  • هزاره کشی یا افغان وژل!

‏۱- وقتی در پارلمان نسبت به کشتار سیستیماتیک قومی هزاره ها اعتراض می کردم، برخی از نمایندگان قوم پشتون به جای تسلیت، تقبیح و همدلی با نیش و کنایه مرا به تعصب قومی متهم می‌کرده و اظهار می‌داشتند که: از ما نیز همه روزه کشته می شوند و باید گفت: این کشتارها «افغان وژل» است! و صد البته توضیحات من هرگز قانع کننده نبود.

‏۲- نماینده های قوم تاجیک به استثنای خان آقا رضایی، ضیا آریانژاد، فضل کریم ایماق و یکی دو نفر دیگر، عمدتا به تقبیح عمومی و همدلی ظاهری بسنده می‌کردند. قومای اوزبیک معمولا ساکت بودند. یادم نمی آید که حتی در یک مورد کشتار هزاره ها را محکوم کرده باشند. رویه پارلمانی‌ها هرگز سازنده نبود.

‏۳- در دو دور حضور در پارلمان، به رغم فشار نمایندگان هزاره، این نهاد مسولیت سیاسی خود به طور جدی در قبال کشتار سیستیماتیک این قوم انجام نداد. تحقیق ها به جایی نرسید. فریادها جایی را نگرفت. عوامل کشتارشناسایی و محازات نشد، کسی از مقامات مسول استعفا نکرد‌ و یا به پیشگاه قانون پاسخگو نشد. بگذریم از این که برخی از نماینده ها از ایجاد فاجعه و غمزدگی نمایندگان هزاره چه ذوقی می کردند!!

‏۴- حالا نیز می‌بینیم که در پیام ها و سخنانی که در تویتر و فیس بوک می‌آید تلاش عمدی صورت می‌گیرد تا هویت قربانی( هزاره) برجسته نشود. تلاش می گردد تا همان اصطلاح مزخرف « افغان وژن » جا بیفتد. بگذریم از این که بسیاری از سیاسیون ظاهرا ملی گرا دیگر حتی پیام تسلیتی صادر نمی کنند!

۵- این همه نشان دهنده یک واقعیت است که ملت شدن‌ و داشتن دولت و پاسخگو و سیاسیون و نمایندگان مسول و ملتی بالغ و رشید تاکنون یک دروغ بیش نیست. یک توهم خود فریبانه است. واقع قضیه این است که پروژه ملی سازی -اکثریت سازی و تحمیل هویت قومی یک قوم بر دیگران- شکست خورده است و ما امروز چیزی جز جزیره های قومی نداریم. و البته حضور قدرت مند یک قوم با شمشیر استبداد و تمامیت خواهی قومی.

۶- واضح است که راه طی شده در یک صد سال اخیر هرگز به دولت و ملت سازی ختم نشده است. همه تلاش ها به منظور قومی سازی قدرت به ناکامی انجامیده و جز خسارت عمومی به تمام اقوام افغانستان و صد البته به پشتون ها بهره و فایده و اثری نداشته است. اما شگفتی این جاست که غالب سیاست مداران پشتون و منور الفکرها و اصحاب مطالعه و دقت نیز از این وضع خسته نشده و پشیمان نیستند.

۷- برای عبور از این وضعیت چه باید کرد؟ تا صاحب یک کشور و دولت با ملتی واقعی و متحد گردیم.‌ چیزی که همین جا باید مورد ملاحظه قرار گیرد این که هرکار و ابزاری عقلانی که برای ملت شدن و ایجاد دولتی مسول به کار می گیریم شاید جواب دهد اما تکرار تجربه های گذشته هرگز جواب نمی دهد. شرایط و بایسته های عقلانی و اخلاقی و دموکراتیک بسیاری را برای ایجاد ملت و دولتی مدرن و متمدن باید رعایت کرد.

عارف رحمانی



پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*