اختلاف شدید میان سران تاجیک ها راجع به چگونگی نوع ساختار و نظام سیاسی افغانستان !
بعد از تسلط طالبان به مثابه یک گروه تک قومی ، تک زبانی ، تک جنسیتی و تک مذهبی بالای مردم افغانستان بحث ساختار و چگونگی نظام در میان سران ، روشنفکران و قلم به دستان تمام اقوام جریان دارد اکثریت مطلق وطنداران پشتون قطع نظر از جایگاه اجتماعی و تعلقات طبقاتی به شمول طالبان از نظام شدیداً متمرکز حمایت می کنند ، در میان اکثریت هزاره ها و اوزبیک ها نظام غیر متمرکز و فدرالیسم طرفداران خود را دارد و در مورد غیر متمرکز و فدرالی شدن کدام مخالفت شدید جریان ندارد اما در میان تاجیک ها و به خصوص سران تاجیک ها در مورد چگونگی ساختار و نظام سیاسی افغانستان اختلاف نظر شدید جریان دارد اکثریت مطلق نسل جدید تاجیک ها از نظام غیر متمرکز و فدرالی حمایت می کنند ، لطیف پدرام که از جمله سیاست مداران باسواد و یک سروگردن بالاتر از همقطاران خود است و در دنیای سیاست برای سیاست قدم و قلم می زند و سیاست را دور از بازار معامله نگهداشته است با صدای بلند از نظام فدرالی حمایت می کند و در این زمینه در گفتمان فدرالی پیش قدم و استوار است ، غیر از لطیف پدرام دیگر رهبران تاجیک ها طرح مشخص ندارند از جمله عطا محمد نور و یونس قانونی برای تثبیت جایگاه دوم مقام صدراعظمی برای تاجیک ها تلاش داشتند و در این طرح هزاره ها و اوزبیک ها به حاشیه رانده می شدند ریس جمهور از پشتونها و صدر اعظم از تاجیک ها تعیین می گردید ، حفیظ منصور یکی از سیاست مداران و نظریه پردازان سنتی تاجیک ها اخرا نظام فدرالی را رد کرده است و آن را باعث تجزیه کشور قلم داد نموده است و در این مورد به سخنان احمد شاه مسعود استدلال کرده است و قبلاً نیز نامبرده در مورد طالبان گفته بود که طالبان نه قوم دارند و نه آدرس در حال که طالبان هم قوم دارند و هم آدرس و حفیظ منصور نگفته است که چگونه نظام می خواهد و برای چه مبارزه می کند و یکی دیگر از سیاست مداران چرخشی و گردشی تاجیک ها امرالله صالح است که در بیوگرافی خود گفته های عجیب و غریب دارد و بیشتر طرفدار نظام افغانتوب است از نظر امرالله صالح در افغانستان خلقی توب ، پرچمی توب ، جمعیت توب و شمالی توب دورانش گذشته است و فقط افغانتوب در حال حاضر و آینده برای ابد در افغانستان می ماند اکنون که طالبان نماد واقعی از افغانتوب است چرا امرالله صالح با آن مخالفت دارد جای سوال است و هیچگونه طرح هم برای ساختار و نظام سیاسی افغانستان ارائه نداده است .
در اینکه ساختار متمرکز جوابگوی نیازهای چند قومی ، چند فرهنگی و چند مذهبی افغانستان نیست دیگر کمتر کسی شک و شبهه دارد و در نظام غیر متمرکز بهترین و کم هزینه ترین نظام فدرالی است .
من واقعا نمیفهمم کسانی که میگویند فدرالیسم بر اساس قومیت نباشد، چه مدل عملی در ذهن دارند؟ مثلا بادغیس و فاریاب و هرات یک ایالت شود، باميان و غور با هلمند و قندهار یک ایالت و بعد کنر و ننگرهار و نورستان و بدخشان یک ایالت شود. آدم اگر شراب مخلوط ویسکی و ودکا را با چرس و تریاک یکجایی هم بزند این ریشخندی را راهحل بنبست فعلی افغانستان نمیبیند. شزوع هر حرکتی برای حل مشکل افغانستان به رسمیت شناختن تنوع قومی افغانستان است. اگر تنوع قومی به رسمیت شناخته نشود، ما همان تاریخ گذشته را فقط به شکلی دیگری ادامه خواهیم داد. هر راهحل برای افغانستان باید بر بنیاد رسمیت تنوع قومی افغانستان باشد و این تنوع قومی را سیستماتیک و عادلانه مدیریت کند.
هیچ اشکال ندارد که پنجشیر، پروان، تخار، بدخشان، قندوز و بغلان یک ایالت شود و این ایالت با اکثریت تاجیک باشد، در کنارش بلخ، فاریاب، جوزجان، سرپل، سمنگان و بادغیس یک ایالت دیگر با اکثریت ترکتباران باشد. قس علی هذا.
بگذریم که این بحث خیلی ذهنی و تئوریک است. در عمل مشکلات افغانستان همان برگزاری انتخابات سالم در خوست است. تا افغانستان آن ظرفیت را پیدا نکند، هر بحث سیستمسازی در چوکات افغانستان عبث است.
جعفر عطایب
فدرالیسم که بر اساس قومیت نباشد، هیچ ضرور نیست که خود را عذاب کنید. اگر قرار باشد که همین افغانستان تباهشده را به چند قسمت مشابه با مشکلات سابقه تقسیم کنید، یک سرگردانی محض است و درد کسی را دوا نمیکند.
بگذریم که در شرایط فعلی فدرالیسم هم فقط یک خیال پلو چرب است. هرکس که از ایجاد یک سیستم امروزی حکومتداری در افغانستان حرف میزند، قبل از هر چیزی باید روشن بسازد که مسأله انتخابات در خوست را چطور به صورت درست و کارا حل میکند.
در کشوری که در طی بیست سال حمایت همهجانبه خارجی حتی یک انتخابات سالم و کارا برگزار نتوانستند، هر بحث از حکومتداری هوایی است. ظرفیت سیاسی واقعی افغانستان همین حکومتداری ملا حسن آخند است، هر طرف با هر نامی که سر قدرت بیاید، خیلی مهم نیست.
افغانستان غیر از ادغام شدن در کشورهای همسایه راهحل عملی کارای دیگر ندارد.
جعفر عطایی