کشور افغانستان برای ایران با بیش از چهل سال تجربه نظامی این کشور در جنگ با شوروی و آمریکا و همچنین ظهور و بروز گروه های همچون القاعده و طالبان تا تجربه همکاری با مجاهدین افغان و گروههای جدیدی همچون فاطمیون آمیخته شده است. ایران نه تنها در حوزه نظامی و اطلاعاتی بلکه در فهم و تعامل با ساحت های قومی و مذهبی افغانستان از پشتون ها و تاجیک ها گرفته تا ازبک ها و هزاره ها نیز کشوری بسیار باتجربه و ورزیده و بانفوذ محسوب میشود.
ایران بیشک یکی از موفقترین تجربههای اطلاعاتی و نظامی خود را در افغانستان کسب کرده است. برای درک این موضوع کافیست بدانیم هم نطفه القاعده و هم نطفه طالبان در افغانستان در بستر سرویس های اطلاعاتی عربستان و آمریکا و با پیمانکاری افسران سرویس اطلاعاتی پاکستان بسته شده است. سالها قبل این گروههای بزرگ تندرو مذهبی قرار بود؛ اولین دولتی جهادی را در بیخ گوش ایران ایجاد کرده و جمهوری اسلامی را با بزرگترین خطر نظامی حتی بالاتر از دولت صدام در وسعتی بسیار بیشتر از مرزهای زمینی با عراق مواجه کنند.
اما دستگاه های امنیتی و نظامی ایران در سالهای اخیر از دل چنین طراحی بزرگ ضدامنیتی و نظامی آمریکایی در افغانستان، نه تنها توانسته روندهای ضدامنیتی در افغانستان را کنترل بلکه این روندها را به خود آمریکاییها برگرداند. ایران بی شک در کنترل رفتار القاعده و تطور نسبی طالبان نقش بسزا و بسیار پیچیده ای را ایفا کرده است. بد نیست که بدانیم ایران در همین دو سال اخیر تلاش برای ایجاد تولد مجدد داعش اینبار در افغانستان را از طریق همین روندهای به ظاهر ضدامنیتی محدود کرده است.
ایران اولین بار نیست که تجربه تصرف اکثریت شهرهای افغانستان توسط طالبان و همچنین حتی حضور آنها را در مرزهای خود تجربه میکند. اما تحرکات اخیر طالبان در حالی اتفاق افتاده است، که ایران نه تنها بر اقدامات نظامی آنها اشراف اطلاعاتی نظامی و اطلاعاتی گسترده تری از هر زمان دیگری را دارد بلکه توانسته طالبان را در رعایت حفظ منافع ایران و همچنین رعایت جان و حقوق اقوام افغانستانی غیر پشتون و همچنین شیعیان افغانستان ملزم به برخی همکاریها بکند. موضع ایران در مواجه با طالبان جدید ترکیبی از مذاکره و هوشیاری و اشراف و آمادگی اجرای سناریوهای متعدد و گاه متضاد است. طالبان نیز پذیرفته اند که در برابر ایران نمیتوانند غیرمسئولانه برخورد کنند چون در غیر آن صورت ممکن است با هزینههای هنگفتی روبهرو شوند.
موضع ایران در برابر کلیت افغانستان و آینده آن کاملا روشن است، ایران به دنبال دولتی در افغانستان با حضور همه اقوام و برخواسته از آرای مردم افغانستان و همچنین دولتی غیر وابسته به آمریکا و مسئول در برابر منافع همسایگان هست. این اصول برای ایران اهمیت دارد و هر گروه در افغانستان برای ایران با این اصول سنجیده خواهد شد.
آوردگاه افغانستان برای ایران فراتر از طالبان، در مواجه با طراحیهای آمریکا معنای راهبردیتری پیدا می کند. ایران هم اکنون تمام سناریوهای احتمالی دولت بایدن از بازگشت منجی گونه به صحنه نظامی افغانستان و یا ترک افغانستان با هدف ایجاد بی ثباتی نظامی و اختلافات گسترده قومی تا خلق یک صحنه ضدامنیتی و نظامی بزرگ علیه مرزهای شرقی ایران و یا ایجاد یک دولت دلخواهتر در افغانستان، زیرنظر دارد و جمهوری اسلامی در این صحنه پیچیده از بازی گرفتن هوشمندانه همه بازیگران افغانستانی منجمله طالبان به عنوان گروهی غیرقابل حذف و بخشی از آینده این کشور، در این شرایط غفلت نخواهد کرد.
از همه مهم تر روی دیگر توافق نامه امریکا با طالب ملاقات cia وisi در اولین روز های حکومت طالب است که به هوشیاری بیشتری نیاز مند است.
در راستای این تحلیل دقیق و منطقی باید گفت تمام کسانیکه تحلیلهایی مبنی بر داعش مآب برای طالبان قائل هستند هیچکدام راهکاری را در برخورد با طالبان ارائه نمیدهند اما با فرض اینکه طالبان اینستکه اینها میگویند ایران باید چکار کند و چه برخوردی باید اتخاذ کند ؟
درحال دنیا درحال تعامل با طالبان است آیا ایران وارد جنگ با طالبان شود و وارد یک جنگی شود که سرنوشت آن معلوم نیست و چه خواهد شد؟
توجیه منطقی و بین المللی ما در ورود به داخل افغانستان چیست؟ آیا دولت افغانستان از ایران کمک خواسته؟ اگر خواسته ، آیا ما قرارداد امنیتی همانند سوریه با افغانستان داریم؟
آیا طالبان حرکتی علیه شیعیان افغانی و یا مرزهای ایران و کنسولگری ما داشته است؟
آیا طالبان رفتار داعش گونه ای با مردم افغان داشته؟
آیا از سایر کشورها همانند داعش نیرو جمع آوری کرده اند ؟
به نظرم ایران با درایت و دقت و با حفظ امنیت ملی خود ، مواضع منطقی اتخاذ کرده است و با برآورد همه جانبه از اوضاع منطقه و افغانستان، استراتژی خود را فدای تاکتیک نکرده و یک تصمیم راهبردی اتخاذ کرده است.. باید منتظر ماند و اوضاع را رصد کرد.
کاپی