مقدمه: حضور در ادارات دولتی حق همه و حق هزارههای حکومتی است، هزارههای حکومتی به اشتباه گمان میکنند که چوکیها را برای آنها صدقه دادهاند و به همین دلیل باید برای دیگران چاپلوسی کنند و خود را منتبردار دانسته و دست به توجیهگری و چاپلوسی بزنند. چوکی حکومت ملک پدر کسی نیست که به شما هدیه یا صدقه داده باشند.
۱. وجود تبعیض آشکار و تعصب شدید علیه هزارهها در ساختار حکومت غنی، از ادارات ملکی گرفته تا امنیتی، از ادارات مرکزی گرفته تا حکومتهای محلی و از پروژههای انکشافی گرفته تا امور خدماتی، برهیچ کسی، حتی استاد دانش پوشیده نیست؛ زیرا این تبعیض چنان عریان و آفتابی است که حضور هزارهها را در همهی ادارات دولتی، بهویژه در سطوح بالا و تصمیمگیرنده به صفر رسانده است، لیستهای منتشرشده از ترکیب قومی ادارات دولتی، این ادعا را بهروشنی اثبات کرد.
۲. منتقدین هزاره، نهتنها مخالف حضور شما در ساختار حکومت نیستند؛ بلکه از حضورتان بینهایت خوشحالاند و درد و اعتراضشان هم این است که چرا افراد بیشتری از هزارهها در کنار شما در ساختار حکومت، بهخصوص در سطوح تصمیمسازی حضور ندارند تا به عدالت نزدیکتر شویم و از تبعض و تعصب شدید، فاصله بگیریم؛ لذا وقتی یک فرد هزاره به کدام منصب حکومتی منصوب میشود، همهی کاربران هزاره با پیامهای تبریکی، فیسبوک را منفجر میسازند. بنابراین، دادخواهی منتقدین نه برای تضعیف شما؛ بلکه بهخاطر افزایش صلاحیتها و قدرت شما و شریکشدن تان در تصمیمگیریها است.
۳. مردم ما و منتقدین، دشمن حکومت و نظام نبوده و نیستند؛ بلکه قویترین حامیان نظام و حکومت بوده و تا کنون کوچکترین چالشی را برای نظام بهوجود نیاوردهاند، ما بهخاطر این حمایت خود از نظام، هزینههای بسیار سنگینی را نیز پرداختهایم، شاید روزی نباشد که چندین جوان مردم ما در گوشه و کنار کشور، در دفاع از نظام، مردم و کشور قربانی نشوند، این در حالیست که حکومت به کوچکترین خواست و مطالبهی برحق ما پاسخ مثبتی نداده است.
۴. انتقاد منتقدین و اعتراض آنها علیه تبعیض و بیعدالتی، برای اصلاح حکومت است، نه برای تخریب نظام، زیرا حکومت باید آینهی تمامنمای مردم و اقوام کشور باشد و تمام مردم و اقوام کشور خود را در آن ببینند، حکومتی که با اعمال تبعیض و تعصب شدید، قومی را بهکلی از ساختار حکومت حذف و همهی ادارات را در انحصار اقوام خاص قرار دهد، پایههایش لرزان و از مشروعیت مردمیاش کاسته خواهد شد. جای تردیدی نیست که حکومت فعلی افغانستان، بهشدت انحصاری و تکقومی شده است.
۵. بنابراین، از حکومتیهای هزاره انتظار میرود که بهعنوان نمایندگان مردم خویش در حکومت، از حقوق آنان دفاع و در برابر تبعیض و بیعدالتی واکنش نشان داده و از مطالبات برحق مردم حمایت کنند، آنها میتوانند از تبعیضها و بیعدالتیهایی که در ادارات حکومتی جریان دارد، اطلاعات و اسناد در اختیار رسانهها و کاربران شبکههای اجتماعی قرار دهند تا آنها با سند و مدرک، به دادخواهی و مبارزه با تبعیض و بیعدالتی برخیزند، وقتی از بیرون فشار بر حکومت وارد شد، حکومتیهای ما از درون میتوانند چانهزنی کرده، غنی و کابینهاش را قانع سازنند تا به خواست مشروع مردم، تن بدهند.
۶. مشکل از اینجا آغاز میشود که هزارههای حکومتی بهجای اینکه از مطالبات برحق مردم شان حمایت و برای برآوردهساختن آن مطالبات، اقدام و آن را به غنی و کابینهاش منتقل کنند، توجیهگر تبعیض و بیعدالتی میشوند و در برابر منتقدین سینهسپر کرده و آنها را به نفرتپراکنی، شلیک از راه دور، سوسیالخور و … متهم میکنند، اینگونه است که انتقادهای منتقدین را از حکومت به سمتوسوی خودشان منحرف کرده و دادخواهی را به نزاع و تنش درونی مبدل و عدالتطلبی را بیاثر و عقیم میکنند.
۷. حکومتیهای هزاره، اگر نمیخواهد و یا نمیتوانند از حقوق مردم خویش دفاع و تبعیض را کاهش دهند، اگر نمیخواهند و یا نمیتوانند اطلاعات و اسناد از موارد تبعیض و بیعدالتی در اختیار کاربران قرار دهند و اگر نمیخواهند و یا نمیتوانند از منتقدین و دادخواهیِ برحق و مشروع آنها حمایت کنند، حداقل در این زمینه سکوت کنند و اجازه دهند که مردم از وجود تبعیض، بیعدالتی، ظلم، سیاست حذفی و… انتقاد و برای برپایی عدالت، دادخواهی کنند. با سینهسپر کردن در برابر منتقدین و توجیه ظلم و بیعدالتی، انتقاد و دادخواهی مردم را از حکومت، به سمتوسوی خودشان منحرف نکنند و نزاع درونی را بهوجود نیاورند.