با توجه با دو مقدمه در پاسخ باید عرض کنم که : این مطلب کلیدی ترین مطلب وسرنوشت ساز ترین نکته می باشد. اهمیت این نکته همان بس که پس از این همه فراز نشیب، هنوز هیچ گامی دراین خصوص برداشته نشده یا بهتر بگویم هیچ کسی را نگذاشته گامی در این راستا بردارد.
۱: این نکته یکی از شرایط محکم و نا نوشته دولت مردان فاشیست با درباریان این سه قوم است. یعنی وقتی در دولت به استخدام در می ایی که همه سیاست های خود را از دولت بگیری . سیاست دولت بخش عمده اش قانون های نانوشته . مخ کشی است . که باید مو به مو عملی گردد. نمونه اش عملکرد استاد محقق است.
۲: اگر قرار باشد این حلقه را بوجود بیاورد کی انها را بوجود بیاورد؟!!!
این بخش به دو کار مهم نیاز دارد که متاسفانه در هر دو بخش کاری مهم صورت نگرفته است .
یک بخش ان کار، کار فرهنگی را می طلبد که البته در سالهای اخیر بحث فدرال زمینه خوبی را به وجود اورده ولی کافی نیست. بد بختانه بخش اعظم روشن فکران وتحصیل کرده هزاره، هنوز به مباحث فدرال وراه بیرون رفت از معضل کنونی اشنایی ندارد. هنوز عدالت را در دربار فاشیست وبا نظام متمرکز فاشیستی جستجو می کند. این واقعا دیوانه کننده است.
دو : هیچ گونه گام های عملی به دلایل که عرض شد برداشته نشده است. چون این کار را، در عمل باید بزرگان و رهبران خود خوانده آنجام دهند، رهبران خود خوانده قبلا در چنین موارد دست شان را دولت فاشیستی از پشت بسته، و همه ای همکاری های دولتی طبق قانون نانوشته مخکشی به انجام ندادن چنین گام های سرنوشت ساز گره زدند.
این است که بزرگان ورهبران را دولت فاشیستی کاملا خصی کرده ومردم درچنین مواقع، نقش تماشاگر را نخواسته بازی میکند.