چهلم شکریه تبسم و آغاز فعالیت سایت جنبش عدالت خواهی تبسم

1

سلام دوستان سایت جنبش عدالت خواهی تبسم همزمان با چهلمین روز شهدای زابل رسما آغاز بکار کرد  . شما می توانید مطالب تان را در ارتباط با ، جنبش عدالت خواهی تبسم  از طریق گذینه ارتباط با ما در سایت بفرستید . در اولین فرصت نشر و در اختیار علاقه مندان قرار خواهند گرفت . در ارتباط بعدا توضیح خواهیم داد با سپاس .

از چهلم شکریه تبسم
………………..
هر روز زنگ می زدند که سرنوشت جنبش چه شد. در داخل و خارج انتظار ایجاد شده بود. برخی‌ها متهم‌مان می‌کردند که موج‌سواری کرده‌ایم و یا این که شاید معامله‌‌ای در کار باشد. گفتیم پاسخ مردم را در چهلم می‌دهیم. دوستان را در خانه‌ی همایون یوسفی جوان فعال و باسواد گردآوردیم که چهلم را چگونه برگزار کنیم. همه گفتند دیگر به کسی فرصت موج‌سواری و سخنرانی ندهیم. گفتیم خوب است. این‌بار مردم سخن بگویند و بزرگان و دولتیان بشنوند. در طرف دیگر گفته می‌شد که عده‌ای چهلم را در مسجدی خلاصه خواهند کرد. اولین اعلامیه را من نوشتم و سلیمی برار طرح زد و نشر کردیم. از همان لحظه طرح چهلم زده شد. چون تلفن عارف جاغوری را برای ارتباطات گذاشته بودیم، ایشان هماهنگ کننده‌ای چهلم شده بود. چند روز دیگر عده‌ای زیادی به جمع کوچک ما پیوستند. روزی در پل‌سرخ دونفر از بزرگان پشتون را دیدیم و حرف زدیم، گفتیم که چهلم را در لوی‌جرگه می‌گیریم. آنان قول هم‌کاری دادند. با مراجعه به اداره‌ی امور گفتند که سالن لوی‌جرگه در حال بازسازی است. طرح دوم قصر دارالامان بود که به خاطر مسایل امنیتی پذیرفته نشد.۲

بناشد در مصلا بگیریم. برخی‌ها نامردی کردند و دروازه‌ی مسجد و هر مکانی را به روی ما بستند. با دوستان در میان گذاشتیم و به دفتر یزدان‌پرست گردآمدیم. همه بودند: ناجی، ذوالفقار امید، نگاه، حفیظ، معمار و خیلی‌های دیگر از ملاقی‌ها و غیر ملاقی‌ها، تازه سختی کار شروع شد. برنامه هزینه دارد. همه دست به جیب شدند. هر کس به توان شان کمک کردند. یکی گفت که خلیلی قول همکاری داده است، قبول نشد. دیگری کرزی را گفت و دیگری هم از حاجی قدیر گفت که تمام هزینه را به دوش گرفته است. یکی هم از دیگری و همه رد شدند. گفتند کسی از رهبران قومی، سیاسی و حزبی نباشد. ذولفقار امید هم فقط به عنوان یک شهروند مسوول باشد نه رهبر حزب؛ جنبش باید از هر شایبه‌ای پاک باشد. زعیمی مسوولیت چاپ را به دوش گرفت و با عده‌ای دیگر به سراغ چاپ بینرها رفت. جاغوری و دیگران دنبال بلندگو. من، رادمند، استاد سالمی و دیگران برنامه‌های چهلم را تنظیم کردیم. خانم صادقی، محمودی و برار صادقی طرح مجری‌گری را گرفتند و رفتند. در این میان یکی باید قطعنامه را می‌خواند. کمی جنجال شد و سرانجام با قهر و آشتی خانم قاسمی بنا شد که بخواند. گفتند اجازه‌ی مصلا را نمی‌دهند. آمدیم و رفتیم و گفتند که: در صورتی که عزیز رویش، ناجی، دکتر حفیظ شریعتی و… نباشند، اجازه است. گفتیم باشد. اجازه داده شد.
فردا وقتی رفتیم. مردم کم کم آمدند. برنامه شروع شد. مقاله‌ها خوانده شدند. تابش شعر خواند. گروه موسیقی اجرای ترانه کردند. استاد نجیب بارور شعر می‌خواند که عده‌ای ریختند و شروع به هم زدن چهلم کردند. سرانجام با گرفتن ریش آنان؛ به خیر تمام شد. آنان گویا از دست ذوالفقار امید ناراحت بودند و نمی‌خواستند ایشان سخنرانی کند. وقتی متوجه شدند که برنامه مردمی و بیشتر هنری است و سخنرانی نداریم، رفتند و چیزی نگفتند. نمایش تلخ تاریخی اجرا شد و قطعنامه هم خوانده شد. استاد سلمی دعا کرد. دوستان چادر تکان دادند و گفتیم «روزگار غریب است نازنین» که چهلم شهیدان‌مان را هم میان ترس و سایه‌ی وحشت برگزار می‌کنیم.۳
راه به راه شدیم. دعا کردیم که دیگر کسی قربانی نشود تا چهلمی نگیریم. خیلی سخت بود و سخت گذشت.

دکتر حفیظ شریعتی



پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*